

من که با قدرت ایمان خودم متن شعر مداحی
من که با قدرت ایمان خودم
با همه جان خودم
با همین گریه من همه شهر شده
گوش به فرمان خودم
علم عزت و ایثار شدم
همره خواهر تو با رجز های دلم من علمدار شدم
شد اسیر نفس حیدری ام همه شام خراب
خاطرت جمع که من بیدارم پدر خسته من
خاطرت جمع بخواب
این دل تنگم غصه ها دارد
گوئیا میل کربلا دارد
****
شب تاریکی و بی تابی و من و عمه عمه زینب
شب تنهایی و جان رسیده بر لب
بابا کاش در کرب و بلا یا به مقتل
یا به خیمه یا کنار علقمه میمردم
بابا کاش در کرب و بلا یا به نیزه
یا به شمشیر یا در آتش
مثل فاطمه میمردم
بابا تو که رفتی من همسفر سرت شدم
پا به پای علی اصغرت شدم
شب تاریکی و بی و تابی و تنهایی
زائر مادرت شدم
این دل تنگم عقده ها دارد
آرزوی مُردن جای تو را دارد
****
غم و داغ کوفه کوچه به کوچه
زخم زبانها کُشت مرا
غارت خیمه و زخم سنان ها کُشت مرا
جسم بی سر کُشت مرا داغ خنجر کُشت مرا
روی نیلی کُشت مرا ضرب سیلی کُشت مرا
خار مغیلان کُشت مرا ناله طفلان کسشت مرا
بغض مانده در گلو کُشت مرا
خجلت از روی عمو کُشت مرا
گریه مخفی زینب کُشت مرا
خیزران خوردن بر لب کُشت مرا
بابا خیزران کُشت مرا
بابا ساربان کُشت مرا
صدقه دادن کوفه کُشت مرا
رفتن کوچه به کوچه کُشت مرا
آنقدر رنج اسیری بردم
کاش در کرب و بلا میمردم
این دل تنگم عقده ها دارد
دخترت در این خرابه کربلا دارد
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net