من کیستم امام حسین مکررم
بر اهل بیت حضرت عباس دیگرم
مشهور گشته ام به علی اکبر حسین
نجل ولی ام از ولی الله اکبرم
زیبا تر از تمام شهیدان کربلا
پرپر تر از تمامی گل های پرپرم
پوشیده شد ز خون جبین ماه عارضم
پاشیده شد چو دانه ی تسبیح پیکرم
قرآن شانه ی سه امام بزرگوار
کز تیغ آیه آیه شده پا تا سرم
روزی که چشم خویش گشودم در این جهان
عشق حسین موج زد از شیر مادرم
لیلا هنوز شیر به کامم نریخته
گرداند دور یوسف زهرای اطهرم
آیینه ی محمدم جان سه ولی
نام مرا نهاده ولی خدا علی
خون من است آب گلستان کربلا
زخم من است لاله ی بستان کربلا
پیش از شب ولادت خود پر گشوده ام
معراج رفته ام ز بیابان کربلا
آن لحظه ای که از دهنم میچکید خون
لب بر لبم نهاد سلیمان کربلا
یوسف به تخت سلطنت مصر تکیه زد
در خون نشست یوسف کنعان کربلا
با خون حنجرم بنویسید روی خاک
پاشیده شد ز هم تن مهمان کربلا
از چشم آسمان ولایت ستاره ریخت
تا ماهش اوفتاد به میدان کربلا
یک ماه پاره با بدن پاره پاره اش
گم گشته است در دل طوفان کربلا
سروی که غرق بود به گلبوسه ی حسین
گردید نقش خاک بیابان کربلا
درد فراق من پدرم را غریب کرد
از اهل بیت غارت صبر و شکیب کرد
دامان قتلگه شده بیت و الحرام من
سعی و صفا و مروه و رکن و مقام من
رویم همیشه سوره ی نور حسین بود
پا مال گشت حرمت من احترام من
کردند قطعه قطعه تنم را چو برگ گل
وقتی شناختند علی هست نام من
ای اهل کوفه عاطفه و رحمتان کجاست
کم ترکنید خنده به اشک امام من
کردم به اهل کوفه نصیحت هزار حیف
باران سنگ بود جواب کلام من
در موج خنده های عدو داد میزنم
بابا رسان به گریه کنانم سلام من
دور حسین گشته و قربانی اش شوید
این است بر تمام جوانان پیام من
بابا همین که لب به لب من نهاد
دید خون گلوی من شده جاری ز کام من
زهرا نظر بر این تن صد چاک میکند
خون از لبم به چادر خود ………………
ای سینه ی شما همه جا نینوای من
مثل حسین گریه کنید از برای من
تا آخرین نگاه پسر را کند نگاه
خون پاک میکند پدر از چشم های من
بر زائرین تربت پاکم خبر دهید
پایین پای یوسف زهراست جای من
خواهم دوباره یا ابتاه سر دهم ولی
خون گلو به حنجره بسته صدای من
تنها نه ای پدر بدنم در کنار توست
با توست هم سفر سر از تن جدای من
مثل زره تمام تنم چشمه چشمه شد
از بس رسیده نیزه به سر تا به پای من
هر جا که گشت نقش زمین سرو قامتی
یاد آورید از من و قد رسای من
تا مهدی انتقام نگیرد ز قاتلم
گرید هماره نسل جوان در عزای من
هر کس که روشن است چراغ بصیرتش
پشت سرش بود ز یم خون دعای من
من کشته ی بصیرت و عشق و ولایتم
تابد هماره نور چراغ هدایتم
من اولین ذبیح ذبیح خدا شدم
مانند برگ برگ گل از هم جدا شدم
می خواستم که جامه بپوشم به زخم تن
یارب هزار شکر که حاجت روا شدم
می خواستم که سر بگذارم به پای دوست
شکر خدا که دفن به پایین پا شدم
خون خدا نهاد روی خود بروی من
بر من رسید مژده که خون خدا شدم
تا زودتر حضور رسول خدا رسم
اول شهید هاشمی کربلا شدم
از بس که نیزه بر بدنم آمده فرود
سر تا قدم به دشت بلا نینوا شدم
بابا کشید قد روی اسب و نگاه کرد
من پاره پاره از دم شمشیر ها شدم
بر خیز ای موذن جان بخش خیمه ها
جانم فدای گفتن الله اکبرت
هی دست و پا نزن نزنم بر سرم علی
پا بر زمین نکش نکشم ناله در برت
اشک من است جسم تو تکثیر کرده است
یا این که ریخته است به دور پدر پرت
خون لخته مانده بین گلویت نفس بکش
یک سرفه کن که باز شود راه حنجرت
تو بر عبا بخواب و برو من و عمه ات
می آوریم خیمه بقایای پیکرت
برخیز و رو به حرمله ی بد گهر مده
پنجاه سال زحمت من را هدر نده
***
دوباره بعد نماز و نوای روضه صبح
دلم دوباره گرفته برای روضه صبح
صدای زمزمه می آید و میان نسیم
صدای فاطمه در گریه های روضه صبح
.
.
متن شعر مداحی من کیستم امام حسین مکررم
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.