من گریه کردم واسه تو
حسین منو یادت نره
گریه یه حرفایی رو میزنه
که زبون قاصره
نه پا به پای مادرت
ولی منم برا سرت / گریه کردم
به یاد خشکی لبات
یادت میاد چقدر برات / گریه کردم
یه عالمه گریه
به روضه بدهکارم
تا خوب نشه زخمات
دست برنمیدارم
بزار حالا حالا
نوکر شما باشم
لحظه ی مرگم تو
خاک کربلا باشم
بده که پیش تو
موی سرم سفید نشه
بده که نوکرت
بمیره و شهید نشه
من اصاً اومدم برات مریض بشم
تا تو قلب مادرت عزیز بشم
سردم نکنی / تردم نکنی
عزیزم حسین
عزیزم عزیزم / عزیزم حسین
سید مهدی حسینی
بزرگداشت شهید؛
سید حسن نصرالله
مهرماه ۱۴۰۳