مو پریشونم نیستی گریونم
خیلی بی حالم خیلی بی جونم
نفس نفس تو سینه حبسه تو این خرابه
میلرزمو میبینی حالم چقدر خرابه
دلم بابا تنگته
میبینی که بابا چقدر پژمردم
همش سه سالمه ولی افسردم
چه خوب میشد کنار تو میمردم بابایی
مَنِ الَذی اَیتَمَنی بابایی
****
اومدی پیشم پره تشویشم
با سر خونیت زدی آتیشم
سر تو رو بغل میگیرم با حال خسته
به من بگو کی دندونت رو زده شکسته
منم شدم مثل تو
چی اومده به روزگارم بابا
نداره سو چشای تارم بابا
بمون یه شب دیگه کنارم بابا بابایی
مَنِ الَذی اَیتَمَنی بابایی
****
ای کس و کارم خیلی غم دارم
تاول پاهام میده آزارم
رو صورتم نشسته جا ضربه های سیلی
بابا ببین که حال من گریه داره خیلی
چشام شده تاره تار
میبینی که بال و پرم میسوزه
بابا تموم پیکرم میسوزه
از نوک پا تا به سرم میسوزه بابایی
مَنِ الَذی اَیتَمَنی بابایی
.
.
شب سوم محرم ۱۳۹۹ کربلایی جواد مقدم
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.