میبرندم سر بازار چشمت را ببند » متن روضه » حضرت زینب

بازدید: 521 بازدید

میبرندم سرِ بازار چشمت را ببند

نور چشم حیدر کرار چشمت را ببند

شد نقاب صورت من آستین پاره ام

بی تو شد کار حرم دشوار چشمت را ببند

کربلا تا شام میگفتم که چشمت را نبند

یا اخا اما به شام تار چشمت را ببند

پایکوبی و کف و دشنام و سوت هلهله

من کجا و این همه آزار چشمت را ببند

تاب سیلی خوردن دختر نداری روی نی

دخترت را دست من بسپار چشمت را ببند

کاری از دست سرِ بُبریده می آید مگر

تو فقط یک کار کن یک کار چشمت را ببند

من که میدانم تو از زینب خجالت میکشی

در میان این همه انظار چشمت را ببند

کوچه ها را یک به یک گشتم به همراه سرت

میروم در مجلس اغیار چشمت را ببند

من کجا و این همه نامحرمان بی حیا

من کجا و این همه خَمّار چشمت را ببند

رفت انگشت اشاره سمت دخترهای تو

ای برادر میکنم اصرار چشمت را ببند

 

.
شب جمعه شب زیارتی امام حسین
متن روضه حضرت زینب کبری
کـتاب مـداحی تخفیف ویژه » مـشاهده
دانـلود کتاب مداحی رایـگان » مـشاهده
گـلچین شـعر و صـوت هـا » مـشاهده
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر