میرود سمت علقمه با مشک * متن روضه حضرت عباس

بازدید: 517 بازدید

میرود سمت علقمه با مشک

میرود سمت رود دریا مشک

مانده بودیم بس مراقب بود

کودکش بود در بغل یا مشک

بنویسید دشمن عطشند

این سه تا حرف آب سقا مشک

تا که ساقی ز پا نیفتاده

نمی افتد دمی هم از پا مشک

لرزه افتاده بر تن دشمن

پسر حیدر آمده با مشک

فتح خیبر برای او یعنی

برساند به خیمه سقا مشک

همه دنبال میکنند او را

که کجا میکشاند او را مشک

پر شد و رفت سوی خیمه ولی

مثل دل می تپید درجا مشک

چه کسی بود صاحب این دل

یل ام البنین ابوفاضل

رفت با مشک بین میدان و

داد بین سپاه جولان و

کوه آورده در جواب ظلم

تیغ خورشیده از گریبان و

ایستاده است در برابر کفر

یک تنه یک سپاه ایمان و

شیر میزد به لشکر کفتار

همه کفتارها گریزان و

گرچه یک نیزه داشت در دستش

کار دشمن نبود آسان و

نیزه ای زد به پهلوی این و

با همان نیزه بر سر آن و

نیست در این میان جلودارش

آتش و خاک و باد و طوفان و

آنچنان حمله اش منظم بود

که صف کفر گشت ویران و

رد شد از خشکی به رود آمد

از پس پرده آن چه بود آمد

زده زانو به پای دریا آب

میرود سمت خیمه ها با آب

بچه ها با شعف بهم گفتند

که رسیده به دست سقا آب

دستهای عمو حسینی بود

پس عمو ساقی است و بابا آب

از زمانی که او به رود زده

همه لب تشنه اند حتی آب

له له کام اصغرش را داشت

روی دستش که رفت بالا آب

گفت من تشنه ی لبانِ تو ام

جان زهرا بنوش از ما آب

گفت ای رود ذره ای حتی

من نگاهت نمی کنم تا آب

را بگیرم به کام طفل رباب

گفت آه از غم تو سقا آب

گفت باشد برو ولی نفسی

این گمان نیست تا حرم برسی

داد بر آب حال حسرت دست

مشک را زد به دوش همت دست

رفت بی آنکه قطره ای از آب

بزند بر لبان غیرت دست

چون کمی خیس گشته بود از آب

میکشید از حرم خجالت دست

گفت ای آنکه از همه در حشر

پیش زهرا کنی شفاعت دست

اصغرم تشنه است و تو حالا

خورده ای آب بد به حالت دست

یکی از پشت نخل تیغی زد

و جدا کرد با قصاوت دست

مشک را دست, دستِ دیگر داد

گفت بنما قبولِ زحمت دست

دستِ دیگر هم از قضا شد قطع

تا که دندان شود برایت دست

ای علمدار کربلا عباس

از تو بوسید امام امت دست

از قضا تیر خورد بر مشکش

تیرِ دیگر به چشم پر اشکش

وقت یورش به تکه های یل است

مثنوی تکه تکه ی غزل است

علیِ دیگری به وقت سجود

بر سرش خورده است ضرب عمود

چه عمودی زدند بر سرِ تو

که شکسته شده برادر تو

چه عمودی که روزمان شب شد

سرِ عباس نامرتب شد

چه عمودی که سر شکست و شکست

آخرش سر به روی نی ننشست

چه کنم طعنه و شماتت را

حرمِ بی تو و اسارت را

چونکه عباس بر زمین افتاد

دَخَلَت زینبا عَلَی ابنِ زیاد

 

 

.
شب جمعه شب زیارتی امام حسین
متن روضه حضرت ابالفضل العباس
کـتاب مـداحی تخفیف ویژه » مـشاهده
دانـلود کتاب مداحی رایـگان » مـشاهده
گـلچین شـعر و صـوت هـا » مـشاهده
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر