میریزه اشکام به روی گونم
رسیده از راه عزیز جونم
بگید به عالم رسیده بابام
عمه کمک کن بلند شم از جام
این سر خونی بهترین پدره
اومده تا من و با خودش ببره
خوش اومدی بابا به این خرابه ها
چی اومده سرت سر زتن جدا
بابا حسین من
****
من و به ماتم دچار میکردی
بالای نیزه چیکار می کردی
من و به دست بلا سپردی
چرا من و با خودت نبردی
میدیدم همیشه تو رو از راه دور
شنیدم بابا جون رفتی کنج تنور
ببین که پیر شدم اخر به پای تو
میخوام که درد دل کنم برای تو
بابا حسین من
****
تو این شبای سرد خرابه
هنوز رقیت تشنه ابه
از وقتی رفتی غذا نخوردم
زود تر از اینها باید میمردم
من خزونیم و تو بهار منی
باورم نمیشه که کنار منی
دیگه بدون من نرو بابا سفر
حالا که اومدی رقت و ببر
بابا حسین من
****
مثل تو لبهام به خون شنسته
سرت شکسته سرم شکسته
اشکات و دیدم بالای نیزه
اشکام و دیدی به پای نیزه
همیشه میمونه عقده دل من
تا صدات میزدم کتکم میزدن
یه بار صدام بکن که بشنوم صدات
کنج تنور بابا اتیش گرفت موهات
بابا حسین من
****
خبر داری که رفتم اسارات
گوشواره هام و بردن به غارت
ببین که پارست رخت اسیریم
ببین شکسته دندون شیریم
من و چشم پر اب من و حال خراب
نمیدیدی من و کاش تو بزم شراب
ای کاش نمیشدم با خولی همسفر
ای کاش نمیدیدم تو رو تو تشت زر
بابا حسین من
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.