میزند آتش به قلبم ماجرای نیزه ها حاج محمود کریمی + متن شعر

بازدید: 1398 بازدید
محمود کریمی

میزند آتش به قلبم ماجرای نیزه ها متن شعر مداحی

میزند آتش به قلبم ماجرای نیزه ها

دیده میشد محشری از لابه لای نیزه ها

مصحفی که جای ان بر شانه های عرش بود

عاقبت تقطیع شد در کربلای نیزه ها

نه مکن باور اگر چه گفت عصر واقعه

دیده میشد پشت خیمه رد پای نیزه ها

میشود سر ها به نی منظومه ای دنباله دار

میرود تا اسمان ها ناله های نیزه ها

میشود فهمید از خیمه های محفلی

پر گرفته باز قلبی در هوای نیزه ها

از چه رو خورشید بین کوچه هیا کوفیان

گاه بالا بود و گاهی زیر پای نیزه ها

دختری میگفت با حسرت چه میشد میزدم

بوسه ای بر حنجرت بابا به جای نیزه ها

با ردیف نیزه ها شاعر غزل خوانی نکن

اه میسوزد دلم از های های نیزه ها

برای دانلود صوت کلیک کنید

حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net

متن کامل