


متن شعر
میون ظهر سرخ آسمونه
کربلا دریاچه ی خونه
تموم بچه ها تشنه و بی تاب
تو خیمه ها همه میگن آب
عمو عمو مشکو از ما میگیره
عمو عمو داداشم داره میمیره
امید تشنه ها وای عمود خیمه ها وای
پناه زینبین وای ذخیره حسین وای
از این غم ها خدای غیرت بی قراره
نقش دستاش آتیش غضب ذوالفقاره
****
رسیده لحظه لحظه های حساس
به علقمه رسیده عباس
ساقی تشنه لب کنار آبه
تو فکر فرزند ربابه
تو تشنه ای چرا آبو نخوردی
تو تا ابد آبروی آبو بردی
آبروی ادب وای ساقی تشنه لب وای
آب حیات ما وای راه نجات ما وای
با این کارت برادرو شرمنده کردی
بی کس میشم اگه به خیمه برنگردی
****
پیچیده بوی بانوی مدینه
قرآن به سر شده سکینه
رنگ رخ بنفشه ها پریده
حسین فاطمه خمیده
خدا خدا این صدای عمومه
خدا خدا کارمون دیگه تمومه
یل دلاورم وای امید لشکرم وای
آرزوی حرم وای عموی دخترم وای
دیدی زینب درخشش سرنیزه ها را
وا کن خواهر گوشواره های بچه ها رو
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

