مینویسیم عشق بی تردید میخوانیم جنون * حاج رضا هلالی

توی آسمون قلبم یه ستاره مونده تنها یه ستاره ای که شاید نرسه به صبح فردا کربلای تو دلم و برده مهر…

علمدار لشکر چرا رو زمینی با این چشم خونی حسین رو میبینی وای چشات دست و پات عزیزم پر از تیر شده…

سلام میدم به اون آقایی که دل سپردشم خدایی اون کریمی که سر سفرش همه میان برا گدایی به درد عالمی طبیبه مدینه بی…

در دست تو عیار گِرَم می شود زیاد در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد باب الجواد چیست که در…

ای ماهی غرق خونم ای باغ گل خزونم پاشو که منم مثل تو  نیمه جونم بالا بلند بابا گیسو کمند بابا اگه…

امشب از سمت آسمون داره بارون خیر و برکت می باره عیدی ما از دستای مهدی امشب نابودی استکباره به اسم اسلامه…

آمدم خیمه تا وداع کنم دیدم از داغ آب می سوزی بردم آبی دهم ولی دیدم زیر این افتاب می سوزی پشت…

تو به روی خاک و من دلم صد چاک و دیده گریان ذکر قرآن بر لب دارد امشب زینب با یتیمان ای…

وا فریادا ز عشق وا فریادا چشمم به یکی طُرفه نگار افتادا گر داد دل شکسته دادا دادا ور نه من و…

نحن ابناء الحیدر نحن ابناء الزهرا نحن ابناء الزینب نحن ابناء الحسین هزار و چهارصد ساله که شیعه تنها مونده با داغ…