تاریخ انتشار:
بازدید: 637 بازدید



نابود کن خباثت اهل نفاق را
برهم بزنم نمایش پاییز باغ را
با آتش کلام علی گونه ات بیا
روشن نما برای پس از خود چراغ را
برخیز و از مصیبت لب تشنگان بگو
بگذار حس کنند همه اتفاق را
بگذار حس کنند همه عمق درد را
دور از حسین بودن فصل فراق را
آن سر که بود زینت دوش نبی مدام
از او بگیر بر روی نیزه سراغ را
باور نمی کنیم که یک زن نه شیر زن
رسوا کند تمامی شام و عراق را
ما گریه می کنیم ولی قدر ذره ای
هرگز نمیشود که بفهمیم داغ را
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.
