نازم به این خدا که گنه کار میخرد
هر روزه دار را دم افطار میخرد
با ابروی رفته به مهمانی امدم
هر بار ابروی مرا یار میخرد
یک لحظه ام کنار نزده پرده مرا
با احترام حضرت ستار میخرد
من روی امدن به ضیافت نداشتم
اما دلم خوش است که غفار میخرد
اشک جوان ز گوشه چشمش که میچکد
بار گناه او به شب تار میخرد
رو میکنیم به سو کرم خانه کریم
این جا ندیده صاحب ان بار میخرد
در روز حشر هم به امیر نجف قسم
ما را به عشق حیدر کرار میخرد
حب علی هدیه مخصوص فاطمست
ما را به این بهانه خریدار میخرد
در حسرت یمت یرنی میکشد مرا
حیدر غلام خود دم دیدار میخرد
باب الرضای صحن نجف باب جنت است
اینجا بهشت ناز گنه کار میخرد
***
هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه اورده ام
***
ما را به نام تشنه لب کربلا حسین
با یک سلام لحظه افطار میخرد
اذن دخول کرب و بلا نام زینب است
زینب فقط گدای گرفتار میخرد
هر کس که مویش از غم زینب سپید شد
او را یقین کنید علمدار میخرد
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است