نفسی علی زفراتها محبوسه
بدون دنیا برام کابوسه
نشسته زینب زخمتو میبنده
حسن با گریه دستتو میبوسه
دعا کن که بعد تو عمر من به دنیا نباشه
حیفه خونه زندگیم که اینجوری از هم بپاشه
ویلی ویلی علی المحزونه
چادر تو پره خاکه پیرهن تو پره خونه
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
****
کنار تابوتت دلم آشوبه
همین که چشماتو نبندی خوبه
حسن که هر دفعه میاد از مسجد
با گریه مشت روی زمین میکوبه
نگفتی به من چرا آسمون چشمات کبوده
چجوری زدن مگه که گوشواره افتاده بوده
ویلی ویلی علی المضروبه
روی تو فصل خزونو چشم تو رنگ غروبه
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
****
گلای تو باغچه دیگه پژمرده
صورت یاسو دست باد آزرده
تو که نمیتونی ببینی اما
حسین برات کاسه ی آب آورده
با این حال مضطرت نمیتونی دیگه بمونی
دیگه دم آخری روضه ی عطش رو میخونی
ویلی ویلی علی العطشانه
سر حسین روی نیزه تن حسین عریانه
واویلا واویلا وعده ی من و زهرا
عصر روز عاشورا
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
سید مجید بنی فاطمه
شب سوم فاطمیه اول سال ۱۴۰۲
شهادت حضرت زهرا
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
Mohjat.Net
.