نماهنگ نگین خاتم – نجم الثاقب ۱۴۰۳ + متن شعر

تا حسین است چه حاجت به عطای دگران تا حسین است مگو مدح و ثنای دگران او که در هر دو سرا…

من که از روز ازل با تو سفر می کردم شب تنهای خود با تو سحر می کردم لیک از جور فلک…

ایوان نجف دنیای منه ایوان نجف رویای منه رویای دنیای زیبای منه ای علی جان قوت قلب منی ای علی جان رومو…

دیگه حرفام اشارست نفسم پر شرارست دیگه از داغ مادر جیگرم پاره پارست دارم میرم با یاد غم یار و ماجرای کوچه…

آتیشه خونمون چقدر هیزم ریختن پیش خونمون یعنی اینجا بازم میشه خونمون آتیشه خونمون قد تو خم شده خونمون پا خور نامحرم…

پستم خالی آقا دستم دلم و به ضریح میبی اقا بستم دنیام بی تو نداره معنا برگه شهادت رو بیا بزن امضا…

خدا عشق تو رو تو دلم انداخت منو میون دریای غم انداخت بجز تو هرچیُ از چشم انداخت حسین جان حسین جان…

آمده وقت انقلاب حسین عَجِلوا عَجِلوا به باب حسین سایه لطف این و آن هیچ است میروم زیر آفتاب حسین بدی ام…

میزنم جار همه جا امام رضا عشق منه روز و شب این دل من سمت حرم پر میزنه از همون بچگیام بغیر…

گریه کردی پسرم من بمیرم تو دیگه مردی پسرم حسنم گریه نکن دنبال گوشواره نگردی پسرم چیزی نشده فقط یه کم خاکی…