نمیگم مفصل شد اون کوچه یک لحظه مقتل * محمدحسین حدادیان

مصباح الطریقم نعم الرفیقم آه عمیقم حسین ای ذکر جنونم ای آب و نونم آروم جونم حسین جز تو تو زندگی کسی…

حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن برای این که حسین است سوگوار حسن محرم و صفر اندوهگین غربت او دو…

این شبا بی تاب یه زیارت بودم بد جوری دل تنگ شب هیئت بودم تو خبر داری از دل بی سامونم همه…

تا نقاب از چهره زهراییش رد میشود لاجرم خورشید در کارش مردد میشود هرکجا ساکن شود او خشت خشتش قبله است گر…

گرچه داغتو درک نمیکنم روضه رفتنو ترک نمیکنم درد لاعلاج من از تو دوری کردنه این حسین حسین که میگم دوای درد…

تا ابد خادمه فضه تو هاجر و حوا زهرا زهرا حضرت انسیة الحورای خونه ی مولا زهرا زهرا دوست دارم بگم مثه…

در میان قنوت چشمانم عکس یک قبر خاکی افتاده سنگ غربت شکسته بغضم را دیده ام،صبر خود ز کف داده کاروان دل…

نه به اندازه علی اکبر ولی آن قدر ها جگر داریم تو به روی خودت نیاوردی ما که از قلب خود خبر…

قطره قطره اشکام یار لحظه هامه همدم چشامه دونه دونه زخمام یادگار شامه عمریه باهامه بعد تو من و غم ها همه…

چه رویی چه ماهی چه نوری چه راهی چه شیری دلیری چه امیر سپاهی ای ساقی لشکر حسین ای ثانی حیدر حسین…