نمیگویم بیا زنجیر بردار از پرم * حاج محمود کریمی

بازدید: 976 بازدید

نمی گویم بیا زنجیر بردار از پرم دشمن

که دیگر شوق پروازی نمانده در سرم دشمن

نمانده غیر مشتی استخوان از جسم من باقی

توان ناله دیگر هم ندارد پیکرم دشمن

مپندار از پی مرگم تو تنها مایلی که امشب

برای مرگ خود من از تو هم مایل ترم دشمن

چه میشد گر همین ساعت ز تن روحم روان میشد

نبینم تا جسارت های تو بر مادرم دشمن

دعا گویت شوم گر پیش من دیگر نیاید کس

که زهرا فارق از نامحرم اید در برم دشمن

اگر چه بر عجل مشتاقم اما ارزو دارم

فتد یک لحظه چشمم پیش از او بر دخترم دشمن

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر