نه خواهر داری که یارت باشه
نه مادر داری کنارت باشه
بایدم حرفاتو به فضه بگی باشه فاطمه
تو اگه میخوای بپاشه زندگی باشه فاطمه
بایدم روتو ازم بپوشونی باشه فاطمه
غزل خدافظی رو بخونی باشه فاطمه
زهرا اگه رفتی به بابات بگو
خواستم امینش باشم اما نشد
صبوری کردم آخر این شد تهش
یه جوری زهرامو زدن پا نشد
همینه اوج غربت علی
شروع مظلومیت علی
ضربه ای که به صورتت زدن
درست خورد تو صورت علی
ای همه ی پناه من
سفر بخیر سفر بخیر
رفیق نیمه راه من
سفر بخیر سفر بخیر
****
نه صحبت کردی که داغم کم شه
کی باعث شد صورتت درهم شه
نمیخوای یه جمله هم به من بگی باشه فاطمه
علی میمونه و این بیچارگی باشه فاطمه
اینجوری میگفتی به فکر منی باشه فاطمه
نمیخوای دوباره لبخند بزنی باشه فاطمه
زهرا اگه رفتی به بابات بگو
تقصیر من بود اینکه لاغر بشی
خواستم مراقب تو باشم ولی
خدا نخواست دوباره مادر بشی
هنوز نمیشه باور علی
که داری میری یاور علی
میخی که از تو نفسو گرفت
کاش بشه تیغی رو سر علی
ای همه ی پناه من
سفر بخیر سفر بخیر
رفیق نیمه راه من
سفر بخیر سفر بخیر
****
شبا میدونی حسینت تشنه است
میاد اون روزی که زیر دشنه است
کاش بازم تو رو یه جا ببینمت غیر قتلگاه
کاش تو رو بازم ببینه زینب غیر قتلگاه
کاش زنی دیگه گرفتار نشه تو آتیش و دود
کاشکی هیچکَسو دیگه غسل ندن با تن کبود
بازم میشه دغدغه ی علی
مصیبت فاطمه ی علی
هرچی سرِ تو اومده میاد
سر سه ساله نوه ی علی
وا میشه زخمای علی
رقیه جان رقیه جان
سه ساله زهرای علی
رقیه جان رقیه جان
کربلایی وحید شکری
شب شهادت فاطمیه اول ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده “