نه فقط زر داده به گدا عزتی از سکه فراتر داده
تا خجالت نکشد کیسه ها را حسن از آن طرف در داده
به حسینش با صلح مرحمت کرده و هفتاد و دو لشکر داده
اوج بخشش اینجاست پسرش را دم آخر به برادر داده
قاسمش رفت و حسین تازه میدید به او یک علی اکبر داده
رفت تا پر بکشد تا مگر جام بلا را سر نی سر بکشد
هدفش این بوده در میان رجزش نعره حیدر بکشد
با سپاه زلفش میرود یک تنه در معرکه لشکر بکشد
این پس از یک تیغ در دل معرکه کار دو برابر بکشد
تیغ را وقت نبرد گاه مثل عمو و گاه علی اکبر بکشد
پسر سردار است از تبار یل کرار بِلا فَرار است
اَبرُوانش مالک سر او میثم تمار و دلش عمار است
شتری نیست ولی شیوه جنگ حسن یکسره در تکرار است
با سپاه مژه ها گرم شمشیر زدن در وسط پیکار است
سن او کم بود و کشته تیغ و ابروش ولی بسیار است
تازه بعد از سپر ازرق این بار به تسلیم شدن ناچار است
ختم جنگ این سخن است پسری آمده میدان سپرش پیروهن است
زلف پشت سر زلف لشکر گیسوی این مرد شکن در شکن است
تشنگی بی کفنی این حسینیه پر از روضه باز حسن است
کوچه تکرار شده دشمن این پسر از نسل همان بد دهن است
میزند قاسم را هدف اصلی شمشسر ولی پنج تن است
نیزه ها می گفتند بشتابید زمین خورده و وقت زدن است
نعل ها نیزه شوید وقت برخواستن و تاختن و دوختن است
هر کجا میبینم حسن است و حسن و است و حسن است
****
چشم و لب و دو ابروی قاسم نشانه شد
وقتی نقاب را ز رخش نیزه زن گرفت
گفتند زنده زنده لگد کوب اسب شد
نعل سپاه سهمیه از این بدن گرفت
جسمش شبیه موم عسل خانه خانه شد
غم را به جان خرید و بلا را به تن گرفت
جز وای مادرم سخن دیگری نگفت
از او شکاف سینه مجال سخن گرفت
****
ز من بگوی به گلچین تلاش بیهوده کردی
گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat