حسین ستوده ( نگران بودی کاش علمدارت بود ) ۱۴۰۳ + متن شعر

نویسنده:
بازدید: 647 بازدید
کربلایی حسین ستوده

نگران بودی

کاش علمدارت بود در امان بودی

نگران بودی

کشته ی گرسنه ی دم اذان بودی

نگران بودی

گریه به اون ساعت گرم و تار میکنم

مثل رباب از سایه فرار میکنم

عالمو به داغ حسین دچار میکنم

اون همه فریاد زدی

حریف دِرهم نشد

حتی علی اکبرم

این همه دَرهم نشد

رو سیاه بودن

نصف جمعیت همه تو قتلگاه بودن

بی ادب بودن

خیلیاشون از کشتنت عقب بودن

نیمه ی شب گریه به اون لباس میکنم

خواب میبینم به شمر التماس میکنم

تنت رو از زیر لگد خلاص میکنم

زمین که خوردی تو رو

از سر مقتل زدن

نیزه خم میشد

هرچی بیشتر میزد از تو کم میشد

دشمنات بودن

خیلیا فکر بعد کشتنت بودن

روضه ی قتلگاهو من مرو میکنم

النگومو میدم سنانو دور میکنم

به تنت نیزه

جا به جا کردن

با دوازده ضربه سرو جدا کردن

تو رو مقتولِ

بالدماء کردن

تو رو قطعه قطعه کردنو رها کردن

حاصل زینب

آخرم دیدی خرابه شد حسین

منزل زینب

اون چی بود آخه میریخت

روی سرت مقابل زینب

حاصل زینب

شمر و خولی رو ببین

دور و بر محمل زینب

سر تو میگرده دست این و اون

خونه دل زینب

حاصل زینب

با وفا داداش

آخرم نگفتی خوش گذشت بهت

رو نیزه ها داداش

با وفا داداش

آخه خیلی خوش گذشت

به بچه هات شام بلا داداش

با وفا داداش

شیب گوداله و شاه بی ردا وا محمدا

عمه جان رو به مدینه زد صدا وا محمدا

میزنه سنان جدا شمر جدا وا محمدا

لااقل صیدتو رو به قبله کن

شمر حوصله کن

اول بکش و بعد هلهله کن

شمر حوصله کن

 

▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت

جهت دانلود صوت کلیک کنید
مداحی جدید؛ کربلایی حسین ستوده
شب پنجم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکه‌های اجتماعی

eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net
.

متن کامل