نگو رقیه بگو کمال روضه نگو رقیه
به سمت ارباب نماز عمه زینب و وضو رقیه
شبیه اصغر نداشت جز شهادت ارزو رقیه
ز گوش گفته نگفته از فشردن گلو رقیه
ز گوش گفته نگفته از کشیدگی مو رقیه
شبیه زهرا دوباره خورده سیلی از عدو رقیه
رسیده وقتی که دم زند ز روضه مو به مو رقیه
زبان گشودم منم که شاهد غمی نگفته بودم
به یاد گریه بی صدات برای سرخیه اون چشات
بلند گریه میکنم برات
****
همه عزا شد دلم مقیم سرزمین کربلا شد
به دست عباس یکی یکی تمام خیمه ها به پا شد
گذشت نه روز سه سال زندگی شاد من عزا شد
برادرم رفت تن علی اکبرم جدا جدا شد
و جسم قاسم پر از رد عمیق نعل اسب ها شد
چه قیمتی داشت دو قطره اب خواستم عمو فدا شد
سه شعبه امد سر علی اصغر از تنش جدا شد
به صدر سینه نفس نفس و شمر جالس علی شد
نشستم و بعد نشست روی سینه و دوباره پا شد
دوازده بار دم زمین و اسمان من القفا شد
شروع روضست حرامیان که پایشان به خیمه وا شد
به یاد گریه عمه هات برای زنجیر دست و پات
بلند گریه میکنم برات
****
قدم کمان شد که قاتلم شکستگی استخوان شد
زمان به سرعت گذشت و ناگهان رسید عصر غارت
به هر طریقی مرا زدند روز و شب به قصد غربت
به غیر سیلی چقدر تازیانه خورده روی صورت
در ان شلوغی گره نخورده معجرم نبود فرصت
رسید دستی به قصد گوشواره های من به سرعت
کشید از گوش کشید و بعد از ان فروخت زیر قیمت
به یاد سپیدی موهات برا ماجرای پر بلات
بلند گریه میکنم برات
***
دودمه
آوردنت خودت نیومدی شکر خدا به ما سری زدی
پس کو تنت که با سر اومدی
دلم تنگه دلم خونه دلم میخواد همه با هم بریم خونه
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.