متن شعر هر کسی حال و روزتو بدونه گریه میکنه
هر کسی حال و روزتو بدونه گریه میکنه
مرد همونه که برات زنونه گریه میکنه
یه سال و نیمه زینبت شبونه گریه میکنه
تا میبینه لباستو تو خونه گریه میکنه
هر دفعه که دلم برات میگیره حسین
پا میشم و نگاه به این لباس میکنم
یه سال و نیمه واسه ی لب خشک تو
خواب میبینم به شمر التماس میکنم
****
هیچکسی اندازه ی من باهات خاطره نداشت
هیچکی به اندازه ی تو برام دلهره نداشت
طاقت کهنه خنجر و رگ حنجره نداشت
صدام میزدی ولی صدات جوهره نداشت
به جای مادر روضه برات خوندم و
لالایی واسه ی بچه هات خوندم
نیزه گرفته بود راه حلقتو رو
حرفتو از اشاره ی چشات خوندم و
****
نشد به جای مادرم برا تو مادری کنم
حسینِ من نذاشت شمر برا تو خواهری کنم
تو رفتی و مسیر من به کوچه های شام خورد
زینب تو چقدر حرف تو مجلس حرام خورد
****
همش غمت روی دل شکستمه
ببین که پیرهنت هنوز تو دستمه
نشد به پیکر تو سایبون بدم
نمیتونم منم تو سایه جون بدم
منو میکُشه یاد پیکرت
منو میکُشه داغ حنجرت
منو میکُشه خشکی لبت
منو میکُشه جسم بی سرت
یه سال و نیمه کار خواهر تو گریه است
یه سال و نیمه فکر حنجر بریدم
یادم نمیره دیدمت میون گودال
یادم نمیره نیزه از تنت کشیدم
حسین من حسین من
مظلوم حسین
محمدرضا نوشه ور
وفات حضرت زینب ۱۴۰۳
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net