همه دستا فدا دست ابالفضل
همه دلها شده مست ابالفضل
تا میبینه علی بازوی اون و
میگه فدای ناز شسته ابالفضل
اومده اون که ساقی روی دستش حرومه
اومده اون که عکس حرمش روبرومه
گوش دل وا کنید صاحب الزمون میخونه
عاشقا گل بریزید شب جشن عمومه
اومده یار میر و پرچمدار
ساقی لشکر به همه دلدار
همین امشب میگه ثارالله
پا شو عباسم علم و بردار
علمدار ابالفضل
****
ارزومه تو این شبای حساس
با نگاهت برم تا اوج احساس
قرارمون با تو یا ابوفاضل
سال دیگه کنار کف العباس
اسمون عیدی میده شب جشنت ستاره
برات کربلا رو میدی با یک نظاره
نداری دست اما همه عالم میدونن
میگیری دست ما رو اقا با یک اشاره
علمدار ابالفضل
****
دل عالم همه به شور و شینه
دل عاشق تو بین الحرمینه
اومد اون که نوشتن همه مردا
اره والا بهترین یار حسینه
طواف ماه و خورشید دور گنبد طلاشه
زر نابی که میگن خاک زیر پاهاشه
واسه شانش همین بس که تو شب های جمعه
مادرش فاطمه هم میون زائراشه
داده تعلیم علی اکبر رو برا جنگیدن یل دریا دل
وقتی قاسم میزنه شمشیر زیر لب میگه یا ابو فاضل
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است