هی درد هی داغ وای از داغ احراق
غنچه با گل میسوزن بین باغ
کبوتری خسته بشه
مگه میشه پر نشکنه
لگد اگه سنگین بشه
مگه میشه در نشکنه
مادر به دیوار بخوره
مگه میشه سر نشکنه
پر شکست در شکست
مادرو زد به دیوار سر شکست
حالا فهمیدی چرا مُعَصَبَةَ الرَأس
****
هی اشک هی آه آه از درد جانکاه
روضه جانسوز شد عمر گل کوتاه
آینه که لگد بشه
میاد صدا شکستنش
نهالی که خورده تبر
چه مشکله پا شدنش
گل که بیفته زیر پا
چی میمونه از بدنش
نیمه جون قد کمون
تا شده قدش زیر پای خزون
حالا فهمیدی چرا مُنهَدَةَ الرُکن
****
بی پر بی بال مادر رفته از حال
تن تو بستر اما دل تو گودال
صیاد بی رحم اومده
مگه میشه پر نبُره
با ضربه ی دوازدهم
مگه میشه سر نبُره
خواهری از رو تل میگه
الهی خنجر نبُره
پر جدا سر جدا
نشدش دست شمر از خنجر جدا
حالا فهمیدی چرا ذُبِحَ بِالقَفا
محمد حسین پویانفر
گلچین فاطمیه اول ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده “