والا علی اکبر زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر
باد موافق را با گیسویش انداخته از پا علی اکبر
اصلا به جای زلف پیچیده دور زلف شب احیا علی اکبر
با تیغ ابرویش جمع عدو را می کند منها علی اکبر
یا مظهر الوالی یا مصطفی یا مرتضی و یا علی اکبر
پس خلقا خلقا پیغمبری گویاست پس گو یا علی اکبر
الدهر و یوما نصر امروز علی اغر و فردا علی اکبر
بابا ز دنیا و می برد هر لحظه دل از بابا علی اکبر
بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر
این اخر روضست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر
بین عبا مانده جسمی که حتما اه زیر دست و پا مانده
مقتل چه خواهر گفت از یک جوان اربا اربای رها مانده
از ان جوانی که صوت اذانش در کربلا مانده
وای از دل ارباب ذبح عظیمش بعد ذبح در بلا مانده
فرقش اگر پاشید این ارث بر پیشانی اش از مرتضی مانده
بابا نگفت اما در حنجرش انگار یک ذره صدا مانده
ای وای انگشتر از دست و دست از شانه های او جدا مانده
تنها نه که انگشت از هم تمام عضو های تن سوا مانده
بر جسم صد چاکش این سهم شمشیر است سهم نیزه ها مانده
حیران شده مقتل حتی دهان زخم هایش نیز وا مانده
این جسم کامل نیست از پاره های پیکر او چند تا مانده
یک تکه روی خاک یک تکه ام بر نیزه و شمشیر جا مانده
برخیز خوش غیرت زینب میان یک سپاه بی حیا مانده
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat