وای من خیمه ها به غارت رفت
گیسویی روی نی پریشان ماند
وسط چند خیمه سوزان
خواهری دلشکسته حیران ماند
وای من چادری به یغما رفت
بانویی معجرش در اتش سوخت
مرد بیمار خیمه توحید
نیمی از بسترش در اتش سوخت
شعله و دود تا فلک میرفت
کربلا هم سقیفه ای دارد
به لب کند تیغ خورده مگیر
هر که اینجا وظیفه ای دارد
عاقبت هر چه بود با سختی
سر خورشید را جدا کردند
مرد خورجین به دستی اوردند
صحبت از در هم و طلا کردند
مرد خورجین به دست با سرعت
سوی دار العماره می تازد
مرد خوش قول کوفه با جیبی
مملو از گوشواره میتازد
باد تند خزان چه سوزی داشت
چند برگی ز لاله ای گم شد
در هیاهوی غارت خیمه
گوشوار سه ساله ای گم شد
وای از هق هق النگو ها
اسمان هم به هق هق افتاده
داس بی رحم کینه بر جان
غنچه های شقایق افتاده
حرف خلخال را دگر نزنید
درد سر ساز میشود به خدا
دختران تازه یادشان رفته
زخم ها باز میشود به خدا
سر عباس را به نیزه زدند
تا ببیند چه بر حرم رفته
تا ببیند نگاه یک لشمکر
به سوی چند …… رفته
***
بی سر و سامان تو ام یا حسین
دست به دامان تو ام یا حسین
بر سر نی زلف رها کرده ای
با جگر شیعه چه ها کرده ای
زهره منظومه زهرا حسین
کشته افتاده به صحرا حسین
.
.
متن شعر مداحی وای من خیمه ها به غارت رفت
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.