وسط درد دل من یه نوازش آرزومه
خیلی سخته که ببینم سر بابا روبرومه
حتی یک لحظه نگاهت از دلم جدا نمیشه
باورش سخته برا من تو بری واسه همیشه
وقت پرواز تو دستات تو برام قوت بالی
حالا تو هق هق گریه جای شونه تو خالی
دست و پام میلرزه بابا نفسام همراه خونه
جای من خاک زمین و جای تو تو اسمونه
ابتا بابا حسین جان
****
در به در تو دشت و صحرا روی خاکا میدویدم
دنبالم دوید یه نامرد روی خارا میکشیدم
گیسو هام و کند و بعدش من و تازیونه میزد
اخه من کاری نکردم من و بی بهونه میزد
به سر و صورت خاکیم دشمنا دارن میخندن
پیر زن ها حمله کردن همه موهام و کندن
صورتم کبوده بابا روی دست و پام سیاهه
دخترت بره کنیزی این دیگه اخر راهه
ابتا بابا حسین جان
****
اینجا دخترای شامی به لباس من میخندن
هر کدوم با یه عروسک جلو من بازی میکردن
وقتی که بازی میکردن گوشواره هاشون و دیدم
یادگار داداشم کو نمیدونی چی کشیدم
توی دست یه غریبه من دیدم انگشترت رو
پیرهن پارت و دیدم یادگار مادرت رو
خسته راهم و فکرم دستای گرم عمومه
داداشام کجان بابایی بغض تلخی تو گلومه
ابتا بابا حسین جان
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.