متن مداحی وصل بر خوبان رسید آه و گرفتاری به ما مناجات با خدا ارضی
وصل بر خوبان رسید آه و گرفتاری به ما
میرسید ای کاش گاهی وقت دیداری به ما
مال بد را بیخ ریش صاحبش انداختند
کی می اندازد نگاهش را خریداری به ما
دلبریِ این گداها دلشکستن بوده است
تا بیفتد میوه ی شب راه دلداری به ما
عیب چشم پُر خطا را اشک ما پوشانده است
چون گنه کاریم می آید فقط زاری به ما
هر طرف رفتیم اما مجلست کم آمدیم
خُب کم آوردیم آقاجان بده یاری به ما
سفره را انداختی ما زیر و رویش کرده ایم
یوسف زهرا نداری پس چرا کاری به ما
ای که خون چشمت از پرونده ی سنگین ماست
بی وفا هستیم اما تو وفاداری به ما
آبروی رفته ی ما را بده دست علی
از نجف مولا توجه کرده مقداری به ما
هر غروبی یاد آن ارباب عطشان کرده ایم
زهر شد از غربتش انگار افطاری به ما
آخرش با نوکری و خاکبوسی درش
میرساند دختر او تاج درباری به ما
آن سه ساله درد پهلو را تحمل کرد و گفت
کِی رسانده چکمه های زجر آزاری به ما
نه کسی آتش زده پشت درِ ویرانه را
نه هجوم آورده میخ از کنج دیواری به ما
این سحر مویی ندارم که ببافم پیش تو
خورده چنگ مردمان کوچه بازاری به ما
من سه سالم هست اما چون زن صدساله ام
طعنه های بد زدند اینبار بسیاری به ما
.
مناجات با خدا رمضان منصور ارضی + متن شعر
با نوای حاج منصور ارضی
ویژه مناجات سحرهای ماه رمضان
مسجد ارک تهران
جدیدترین اشعار » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net | سایت مهجه
.