وقت افطار رو زمین سفره دیگه وا نمیشه
طبیبا میگن سرِ بابات مداوا نمیشه
هرکسی یه گوشه ای امن یجیبو میخونه
نذر روزه میکنه اگه بابامون بمونه
دست تو میلرزه و دلم داره شور میزنه
نفسای آخرت وقت وصیت کردنه
حالا که برا شفا دست دعا برمیدارم
قنوت یه دستیه مادرمو یاد میارم
نصف جونم میکنی چرا چشات تار میبینه
انگاری چشمای تو باز در و دیوار میبینه
پلک سنگینت چرا با ناله ها وا نمیشه
میدونی برای دختر هیچکی بابا نمیشه
منو تنها نذاری روی دلم پا نذاری
چجوری دلت میاد زینبو تنها بذاری
***
دور شمع پیکرت گردیده ام خاکسترت
ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت
از نفس های بلندت میل رفتن میچکد
حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت
تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را
مهلتی تاکه ببندم دستمالی بر سرت
حیف شد از آن همه دلواپسی کودکان
کاسه های شیر مانده روی دست دخترت
کاش میمردم نمیدیدم به خاک افتاده است
هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت
خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست
با صدای واعلی و وای حیدر حیدرت
شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را
دست خود را بر نمیدارد پدر جان از سرت
با شمایی که امیر کوفه اید این گونه کرد
الامان از کاروان دختر بی معجرت
میروی اما برای صدهزاران سال بعد
میل احسان می نماید غیرت انگشترت
شعر: علی اکبر لطیفیان
▪️» جدیـدتـرین اشعار در ایـتا: عضویت
▪️» جدیدترین اشعار در تلگرام: عضویت
حاج سید مهدی میرداماد
شهادت حضرت علی
ماه رمضان سال ۱۳۸۶
مداحی قدیمی و خاطره انگیز [نوستالژی]
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
Mohjat.Net
.