وقت نفس های آخره چشام به راه برادره
کجایی که زینب مسافره حسین
گل پرپر شب اخر تو کجایی دلدار من
چش خواهر به دره تا تو بیایی سالار من
نوبت خواهرت رسیده حاجتم و میگیرم امشب
می خوام برات مثل رقیه بمیرم امشب
****
مونده تو این دل بهونه ها به روی شونه نشونه ها
جای اثر تازیونه ها حسین
یاد روزی که می گفتیم حرفامون و با خون دل
لب تو با خیزرون و سر من با چوب محمل
یه کاروان اسیر و خسته دنبال تو با دست بسته
دنبال تو میومدم با سر شکسته
****
بعد تو من غرق اشک و اه زینب تنها و یک سپاه
تن پره خونت تو قتلگاه حسین
تک و تنها توی صحرا می دویدم سمت گودال
تا کنار تو رسیدم تو رو دیدم رفتم از حال
دیدم زمین رو اسمونه سر بریده غرق خونه
دیدم تن تو روی دست مادرمونه
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است