و اگر كربلاییان تا اوج آن تشنگی
كه میدانی نرسند چگونه جانشان
سر چشمه رحیق مختوم بهشت شود
آن شراب طهور كه شنیده ای
بهشتیان را میخورانند
میكده اش كربلاست
و خراباتیانش این مستانند
كه این چنین بی سرودست و پا افتاده اند
آن شراب طهور را كه شنیده ای
تنها تشنگان راز را می نوشانند و
ساقی اش حسین است
حسین از دست یار مینوشد و ما
از دست حسین
الا یا ایهالساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.