پاهام میسوزه بابا کربلایی وحید شکری + متن شعر

بازدید: 107 بازدید
وحید شکری
.

پاهام میسوزه بابا

متن شعر

پاهام میسوزه بابا

نمیبینه چشام نمیدونم الآن

شبه یا روزه بابا

نگاهم تاره بابا

گوشامو غرق خون کردن فقط

واسه دو تا گوشواره بابا

سنان خندش گرفته

تا دخترت بلند میشه بازم

یهو روی خاکا میفته

ببین دستامو بستن

یه لبخندم نمیزنم آخه

دندون شیریمو شکستن

هرکی لجش بگیره منو میزنه

فکر میکنه دلیره منو میزنه

بهش میگم مگر که مقصر منم

شتر که راه نمیره منو میزنه

****

دیدی طاقت آوردم

سرِ تو بوی نون میده ولی

من چند شبه غذا نخوردم

شاید اینجا اضافم

خاکستر رو سرم ریختن موهام سوخته

نمیتونم ببافم

چرا دیشب نبودی

که گوشواره هامو برا نوش

برده یه پیرمرد یهودی

میگن رقیه افتاد

ولی کسی نمیگه یکی از رو ناقه

نیمه شب هولش داد

هرکی منو میبینه منو میزنه

زجر پلید با کینه منو میزنه

صبح جلو عمه زینب منو میکشه

شب جلوی سکینه منو میزنه

****

من نه بازار میام نه عروسک میخوام

عمه مهمون رسید

من همون روسریُ میخوام که بابام خرید

بی صدا بگم صورتم شکسته

خوب نمیتونم بابا بگم

از کجا بگم از شبی که نفسم

نمیومد بالا بگم

****

اون همه نیزه دار که نرفتن کنار

تاره چشمای من

از کدوم کوچه سرت رو بردن ای وای من

راستی گم شدم دنبال سرت بودم

بازیچه ی مردم شدم

بی هوا زدن من تو رو صدا زدم

اونا زجرو صدا زدن

زخمه بال تو

اومدیم تا مجلس نامحرما دنبال تو

از ناقه افتادم بابا سرم شکست

انگشت لاغرم شکست

برای دانلود صوت کلیک کنید

کربلایی وحید شکری
گلچین ماه صفر ۱۴۰۴

برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

سایت مهجه؛ آرشیو جامع متن مداحی
برای مشاهده جدیدترین شعر و صوت ها
به شبکه های اجتماعی مهجه بپیوندید

متن کامل

.