پدر جان آمدی بی پیکری که حاج محمود کریمی + متن شعر

بازدید: 1456 بازدید
محمود کریمی

پدر جان آمدی بی پیکری که متن شعر مداحی

پدر جان آمدی بی پیکری که

از آن قامتی که تو تنها یک سری که

ندارد حال من تعریفی اما

بمیرم من تو از من بد تری که

چرا یک جای سالم در سرت نیست

تو بابا جانشین حیدری که

نگفتی با خودت با این سر و وضع

دلیل مردن این دختری که

چرا انقدر هستی نا مرتب

کجا رفتی پر از خاکستری که

مسلمانان تو را آزار دادند

پدر تو وارث پیغمبری که

به دست ساربان انگشتری بود

گمانم بود ان انگشتری که

همه طول سفر دست خودت بود

ولی بودند مثل معجری که

همه طول سفر روی سرم بود

و می پوشاند آن موی سری که

میان شعله های خیمه ها سوخت

ندارم جز حصیری معجری که

شب و روز عمه میگوید رقیه

کبودی و شبیه مادری که

پدر موی سر من سوخت اما

امان از آتش و میخ دری که

میان شعله هایش مادرم سوخت

همان جا بود که بال و پرم سوخت

دودمه

بابا وقار من پیکارم حجاب من شمشیرم

تقاصت را میگیرم

بابا اگر چه دستم بسته اگر چه در زنجیرم

تقاصت را میگیرم

برای دانلود صوت کلیک کنید

حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net

متن کامل