


متن شعر
پشتم به تو گرمه اما چه کنم
با غصه دوریت بابا چه کنم
تو میری پیش پیغمبر نور چشمم علی اکبر
من با دل خونِ لیلا چه کنم
برو اما یه قدری قدم آهسته بردار
برو خوش قامت من رسیده آخر کار
جون از تنم داره میره علی اکبرم داره میره
دل خونم از دست دنیا پیغمبرم داره میره
علی علی ولدی
******
به به چه کمالی ای جانم علی به به چه جمالی ای جانم علی
دستات و میسپرم اکبر تو دستای بابام حیدر
به به چه وصالی ای جانم علی
عصای دست بابا الهی خیر ببینی
چه برقی داره چشمات چه شیر مه جبینی
میدون پر از گرد و خاکِ شاگرد سقا رسیده
از هیبت قامت تو رنگ یه لشکر پریده
******
وای از بدن تو وای از سر تو وای از دل لیلا از پیکر تو
اربا اربا شدی بابا جسمت پاشیده واویلا
کف میزنه دشمن دور و بر تو
برا بابای پیرت بگو بابا دوباره
پاشو عمه رسیده ببین آروم نداره
نا محرم اینجا زیاده من پای رفتن ندارم
دق میکنم من کنارت باید کجا سر بذارم
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

