

پشت در تا جای یار من گرفت متن شعر مداحی
پشت در تا جای یار من گرفت
شعله در را بر سر دامن گرفت
میخ کارش وصل کردن بود حیف
میخ در یار مرا از من گرفت
از خجالت جای آتش جای دود
رنگ سرخی صورت آهن گرفت
در همان جا پشت درب باغچه
غنچه نشکفته ام مدفن گرفت
بی حیایی که ز بغض باغبان
خنده گل را از این گلشن گرفت
بعد ها در نامه ای که داده بود
کشتن یار مرا گردن گرفت
گفته بود آن روز وقتی فاطمه
پشت درب خانه اش مَامن گرفت
بر دل در آنچنان با پا زدم
که دل هر دوست هر دشمن گرفت
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net