


متن شعر
پیچیده تو اتاق باز بوی فاطمه
با صورت برافروختم نگاهمو به در دوختم
هنوز تو گوشمه نالش صدا میزد علی سوختم
از اون روز دیگه زندگی برام عذابه
دیگه بعد زهرا علی خونه خرابه
امون از غریبی غریبی غریبی
****
دلگرمی حسین آغوش زینبه
بار غم کربلا رو دوش زینبه
یه روز میون این کوفه دختر من پریشونه
زینبمو میگردونن خدا بخیر بگردونه
به نیزه سر حسین و عباسو میبندن
به اشک سه سالش به نالش میخندن
امون از غریبی غریبی غریبی
.
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

