چشمان من ابری ولی باران ندارد
انگار این دلمردگی پایان ندارد
هاتف ندا داده دُعیتُم ایها الناس
کاری خدا انگار جز احسان ندارد
حالا که در باز است پس در هم بیایید
اینجا کرمخانه است این و آن ندارد
تا آمدم داخل مرا طوری بغل کرد
احساس کردم غیر من مهمان ندارد
جز با توسل گریه کردن توبه کردن
پرواز کردن تا خدا امکان ندارد
راه شهادت نیمه شب اشک است اشک است
جامانده هر کس دیده گریان ندارد
می آیم اینجا شاید آقا را ببینم
یوسف دلی خوش گویی از کنعان ندارد
تا او شبی دست دعا بالا نگیرد
تأثیر فریاد گنه کاران ندارد
این سرزمین نذر امیر المومنین است
بیهوده حیدر عشق بر سلمان ندارد
ما با دعای فاطمه عبدالحسینیم
کی گفته زهرا لطف بر ایران ندارد
سر تا سر عالم چو ایران سرزمینی
مثل علی موسی الرضا سلطان ندارد
هر کس شک دارد شِفا دست حسین است
سوگند بر تربت که او ایمان ندارد
راه نجف تا کربلا راه بهشت است
جز کربلا عاشق سر و سامان ندارد
دلداده آوارگی در اربعینم
درد جدایی جز حرم درمان ندارد
.
شب ۱۹ ماه رمضان ۱۴۰۰ حاج امیر کرمانشاهی
مناجات با خدا
.
جدیدترین دفترچه کتاب مداحی » کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است
سایت مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.