چهل سال توی مدینم اما دلم » محمدرضا نوشه ور ۱۴۰۲ + متن شعر

بازدید: 148 بازدید

چهل سال توی مدینم اما دلم تو گوداله

چهل سال کارم شده خون دل شده آه و ناله

هنوز انگار جلو چشم من یه جسم پاماله

وای از گودال وای از لحظه ای که بابام افتاد بین جنجال

زیر چکمه های سنگین شمر میرفت از حال وای از گودال

ذبح منحور دیدم که مقطع الاعضا شد زیر ساتور

دیدم که سنان چطور نیزش رو میزد از دور ذبح منحور

ویلی ویلی / ویلی ویلی حسین

****

میمیرم اما رد زنجیرا هنوز رو دستامه

اسارت بردن ما رو با خولی که کارش دشنامه

مگر که جای نوامیس ما تو بازار شامه

وای از بازار وای از لحظه ای که زینب اومد بین انظار

وای از خنده های مستِ چند تا کردم آزار وای از بازار

میخندیدن دور محملا یه مشت رقاصه میرقصیدن

بد شد که یهودیا تو این حال ما رو دیدن میخندیدن

ویلی ویلی / ویلی ویلی حسین

****

چهل ساله که یه داغی بدجور تنم رو لرزونده

یه خواهر داشتم خرابه دق کرد دلم رو سوزونده

ماها برگشتیم ولی توی شام رقیه جامونده

از پا افتاد با صورت چند دفعه رو خارای صحرا افتاد

چند تا دندوناش با سیلی های اعدا افتاد از پا افتاد

زجرِ ملعون دستاش سنگینه چقدر بی رحمه نامسلمون

دیدم که رقیه پیش چشماش افتاد بی جون زجرِ ملعون

ویلی ویلی / ویلی ویلی حسین

جهت دانلود صوت کلیک کنید

.

با نوای سید محمدرضا نوشه ور
شب ۲۵ ماه محرم ۱۴۰۲
شهادت امام سجاد
دانلود بسته صفر ۱۴۰۲ » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر