چه غوغایی به پا میشه میون شعله و هیزم
تموم هستی باباست اونی که بین اتیشه
کی فکر میکرد یه روز مردم بریزن توی این خونه
خدایا چی میبینم من در و دیوار پر از خونه
چی دیواری چه مسماری چه کرده میخ با سینه
میون شعله ها بابا داره زهراش و میبینه
دیگه افتاده از پا و به روی خاک میشینه
****
نمیشکست پهلوی مادر اگه درب و نمیشکستن
پاشو مادر پاشو مادر که دست حیدر و بستن
یکی با ضربه پایی دره این خونه رو میزد
خدایا رحم کن ای وای که قنفذ با غلاف اومد
بیا فضه برس دیگه به فریادش
****
داری میری از این خونه دیگه بار سفر بستی
چی میشد که بگی بانو یه شب دیگه پیشم هستی
با سختی جمع کردی تو یه بستر که پر از خونه
ولی اونی که جمع میشه بساط زندگیمونه
بمون خانوم منم مظلوم نگاهی تو به حالم کن
تو رو جون علی دیگه نگو انقدر حلالم کن
****
سه ماه که نمیذاری ببینم زخم بازوت و
بیا و این شب اخر دیگه از من نگیر روت و
به جای کار تو خونه بشین پیش من امشب رو
ببین حال حسینت رو ببین اشکای زینب رو
نرو مادر بری این خونه ویرونه
حسن زانو بغل کرده بازم حالش پریشونه
با بازوی ورم کرده نزن موی من و شونه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net