


دانلود مداحی چون جام زهر غریبانه سر کشید
مـتن شـعر
چون جام زهر غریبانه سر کشید
فریاد زد خدا و عبا را به سر کشید
پنجاه و چند ساله موسی به کوچه ها
پنجاه و چند مرتبه آه از جگر کشید
با سینه ای که آتش از آن شعله میکشید
ناله برای کشته دیوار و در کشید
او بود و خاک حجره و یک ناله ضعیف
آری نفس نفس زدنش تا سحر کشید
یک روزه زهر بر دل زارش اثر نمود
وقت سحر به جانب دادار پر کشید
در انتظار آمدن میوه دلش
پا را به سوی قبله چنان محتضر کشید
سینه زنان دریده گریبان پسر رسید
دستی به روی ماه کبود پدر کشید
آه از دمی که زینب کبرای غم نصیب
آمد تن امام زمان را به بر کشید
با دست زخم خورده خود دختر علی
تیر شکسته از تن مولا به در کشید
گل مانده بود در وسط تیغ و نیزه ها
آمد ز پای ساقه یاسش تبر کشید
از خاک زیر حنجر خونین دلبرش
با نیت شفا روی چشمان تر کشید
شعر: مجتبی روشن روان
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net
