کار خودش رو عشق مثل همیشه کرد
دیگه باید بری یعنی کاریش نمیشه کرد
برا تو زنده ام من این ارث مادریمه
ازت جدا نمیشم این حق خواهریمه
الان سرت توی اغوش خواهرت
یک ساعت دیگه دعوا سر سرت
پنجاه سال قلبم داره برات میکوبه
امروز سرنوشتم اسیر این غروبه
من پا به پای تو تا اخرش میام
میمونم و خودم میگیرم انتقام
رفتی من و نبردی این کار روزگاره
تا خون توی رگامه نهضت ادامه داره
کجا میخوای بری چرا من و نمیبری
حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری
قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم
حسین هر چی که پیش اومد باید کنار هم باشیم
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.