کاش میمردم برای دست تو * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 882 بازدید

کاش میمردم برای دست تو

تا نمیدیدم عزای دست تو

خیمه های ظهر عاشورا هنوز

تکیه دارد بر عصای دست تو

از درخت سبز باغ مصطفی

تا فتاده شاخه های دست تو

اشک می ریزد زچشم اهل دل

در عزای غم فزای دست تو

یک چمن گل های سرخ نینوا

سبز می گردد به پای دست تو

گلشنی از لاله های زخم شد

ابتدا تا انتهای دست تو

رود شد دریا شد اقیانوس شد

چشمه ای از ماجرای دست تو

می شود آن سوی اقیانوس رفت

تا خدا با ناخدای دست تو

در شگفتم از تو ای دست خدا

چیست آیا خون بهای دست تو

دیده ام در کربلای دست تو

عالمی را مبتلای دست تو

کربلا اینقدر شیدایی نداشت

بی تو و بی ماجرای دست تو

می کشد این حسرتم آخر که کاش

بود دست من به جای دست تو

علقمه در علقمه تکثیر شد

موج پژواک صدای دست تو

چشم من با گریه می بندد دخیل

بر ضریح با صفای دست تو

هر که با دست تو دارد عالمی

من که می میرم برای دست تو

تا همیشه دست تو مشکل گشاست

ای خدا مشکل گشای دست تو

اوفتاد از پا امام عاشقان

تا که خالی دید جای دست تو

خم شد و برداشت با احترام

بوسه زد بر پاره های دست تو

ای به سودای تو اسماعیل ها

سر نهاده بر منای دست تو

آب پاکی روی دست آب ریخت

ای به قربان صفای دست تو

***

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد علمدار نیامد

سقای حسین یبد و سالار نیامد علمدار نیامد

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر