متن مداحی [ یه بغضی که میگیره راه نفس ] سید مهدی میرداماد

بازدید: 165 بازدید

یه بغضی که میگیره راه نفس

خدا نگذره از همون تیری که

عصای سر پیریمو زد شکست

نمونده دیگه بعد کرب و بلا

انیسی بجز گریه زاری برام

از عباس خوش قامتم موند فقط

یه دونه سپر یادگاری برام

ابالفضل خوش قد و بالای من

بمیره برا دستت ام البنین

شنیدم که از پشت عمودت زدن

شنیدم که خوردی با صورت زمین

کجایی ابالفضل / ابالفضل کجایی

سرِ پیری واسم نمونده عصایی

****

شده کار من بی قراری فقط

همش تو بقیع روضه خونم برات

میگن اینقدر بی هوا زد که رفت

سه شعبه تا آخر نشست تو چشات

میگن تا تو بودی توی خیمه ها

حسینِ غریبم قدش تا نشد

کسی سمت خیمه قدم برنداشت

تا بودی یه گوشواره هم وا نشد

میگن تا که رفتی همه اومدن

یکی داد میزد میبرم معجرو

یکی اونجا دنبال گوشواره بود

یکی دیگه برداشتش انگشترو

کجایی ابالفضل / ابالفضل کجایی

سرِ پیری واسم نمونده عصایی

****

میگن با تموم توون اومدی

میگن خیلی سعی کردی اما نشد

به دندون گرفتی تو مشکو گلم

میخواستی که برگردی اما نشد

دیدی که چطور آبرومونو برد

جلو فاطمه آخر اون مشک آب

میشینم با گریه میگم روبروش

بیا بگذر از بچه ی من رباب

رباب این روزا صورتش سوخته

نمیاد دیگه توی سایه چرا

تکون میده هی دستای خالیشو

میشینه یه گوشه با گریه چرا

کجایی علی جون / علی جون کجایی

دارم واسه ی تو میخونم لالایی

 

جدیـدتـرین اشعار در ایـتا: کلیک کنید
جدیدترین اشعار در تلگرام: کلیک کنید

جهت دانلود صوت کلیک کنید

سید مهدی میرداماد
وفات حضرت ام البنین سال ۱۴۰۲
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید

Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر