کشته جان دادنمو مثلی منی نیست
عشق جنونیست که آن دم زدنی نیست
داغ ترین روضه جان سوز جنونم
تا که بخوانند مرا انجمنی نیست
عشق حسن بوده فانی تو گردم
هر که نگردیده فدایت حسنی نیست
شیعه شوریده آن شیر زنم که
گفت ولی الله من سوختنی نیست
عاشقمو مست بلاهای عظیمم
گر بپسندی تو نگارا سخنی نیست
سخت شکسته است استخوان جناقم
بهتر از این قاسم تو سینه زنی نیست
له شده ام در وسط معرکه عشق
مثل تو اما به خدا له شدنی نیست
ثبت شده پیکر من در دل میدان
فَحص مکن جسم مرا چون کفنی نیست
بی زره و خود شدم عازم میدان
هیچ هماورد و یل صف شکنی نیست
فرق و سر و سینه و پاهام شکسته
دست کشم از تو به مولا شدنی نیست
مردن پای غم تو شهد عسل بود
گر چه کنون در سر مستم دهنی نیست
بر بدن کوفته فاطمه سوگند
کوفته تر از بدن من بدنی نیست
***
زینب ببین سربازم در حال جنگ است
نُقل سر دامادم باران سنگ است
بین سپاه است چه بی پناه است
به جای حجله حالا در قتلگاه است
.
.
متن شعر مداحی کشته جان دادنمو مثلی منی نیست
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.