کلبه تاریک من صفا گرفته
رو لبم خنده دوباره جا گرفته
با سر زخمی بابا تا که رسیدی
همه زخمام انگاری شفا گرفته
من به تو رو زدم بیای تو نزدی رومو زمین
حالا مثه اون قدیما رو پای دخترت بشین
داره میلرزه بدنم یاری نمیده دهنم
که خوب باهات حرف بزنم
*****
خوش حالم از اینکه اومدی کنارم
از خوشی بابا دارم بال در میارم
عمه رو دیدم که تو گودال چیکار کرد
مثل اون لب به روی لبات میذارم
فقط منم سه ساله ای که خیری از دنیا ندید
تو بیابون دنبال تو موهامو از عقب کشید
این شامیا خیلی بدن منو واسه خنده زدن
*****
یتیم کُشی رو بلدن
میخوام از تو بگیرم بابا اجازه
تا بگم از غصه هام که مثل رازه
از موهام منو گرفت یه مرد شامی
روی خاک کشید منو مثل جنازه
بزار یواشکی بگم بابا چی اومد به سرم
خودت ببین دیگه موهام نمیرسه تا کمرم
رنگین کمون سر تا پام در نمیاد دیگه صدام
مثل لب تو شد لبام
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.