تاریخ انتشار:
بازدید: 3,799 بازدید



کنار علقمه ماتم به پا شد
دو دست ساقی از پیکر جدا شد
علم یک سو فتاده بی علمدار
خدایا چشم ساقی را نگه دار
برادر جان چرا رنگت پریده
ز میدان امدی قدت خمیده
حسین من چه شد سقای طفلان
چرا افتاده تنها در بیابان
مگر عباس من خواهر ندارد
که سر بر خاک صحرا می گذارد
حسین امد ز میدان زار و گریان
ز داغش لاله صحرا پریشان
که این خیمه دگر صاحب ندارد
از این ماتم ز دیده خون ببارد
****
سقای دشت کربلا ابالفضل
دستش شده از تن جدا ابالفضل ابالفضل
برادرم برادرم ابالفضل
من خواهرم من خواهرم ابالفضل
من زینبم من زینبم ابالفضل
جانم رسیده بر لبم ابالفضل
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.
