کی از رو مرکب با سر افتاد
پشت در انگار مادر افتاد
وا شده باز کوچه کینه
کربلا شد مثه مدینه
این بار با میخ نعل تازه
باز داره میشکنه یه سینه بازم مدینه
به جای چهل نفر یه لشکر
رد شدن از روی یه پیکر
حسین با دیدنش میفته به یاد مادر
جای غلاف و جای تازیونه
سنگا گذاشتن به تنش نشونه
چی اومده سرش خدا میدونه
سخته برا من نمیدونم
قد کشیدی یا من کمونم
کاش بمیره عمو برا تو
این نیزه ها چه کرده با تو
برای من سخته ببینم
که میکشی رو خاک پاهاتو
سرت روی شونمه اما
کشیده میشه پات رو خاکا
حالا دیگه شدی بلندتر
بلندتر از قد سقا
شبیه بابات شدی نیزه بارون
تیرا نمیان از تن تو بیرون
خودت بگو چیکار کنم عموجون
.
.
شب ششم محرم ۱۳۹۹ حاج امیر کرمانشاهی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.