کی میدونه درد غربت چجوری آروم میگیره
کی میدونه چقدر سخته کسی در غربت بمیره
ای ابر بی بارون ببار بر دشت و بر هامون ببار
در عزای او نیمه جونی که بین نامحرم اسیره
چشم براه یک آشنا مونده تا کنار او بمیره
توی مهتاب نگاهش فقط از شب کینه داره
روی لب های عطش بارش نوایی دیرینه داره
میزاره رو خاکا سرش با ذکر زهرا مادرش
تک ستاره غربت شهادتش میرسه آخر به دادش
مثل بارونه وقتی میزاره سر به دامن جوادش
نگاهش میگه انگار غروب غم روبروشه
شده کاری همون زهری که یک عمره در گلوشه
بالا گرفته روضه ها حجره شده کرب و بلا
چشمه میجوشه زیر پای این تشنه ای که روضه خونه
این دمه آخر از مدینه تا کربلا داره نشونه
.
.
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.