گداى خوشه چینم تا قیامت خرمن او را
که حسرت میکشد فردوس عطر گلشن او را
چنان مشکل گشا باب الحوائج کاشف الکرب است
گرفتند اولیا الله عالم دامن او را
ندیدم سربلند و سرفرازى را مگر اینکه
بدیدم محضر ام البنین خم گردن او را
معین گشته مزد فاطمیه دست این بانوست
که معنا کرده سفره دار زهرا بودن او را
امیرالمومنین همسر ابوفاضل پسر به به
بنازم این مقام و جاه و شأن احسن او را
عباى مرتضى را وصله که می زد همه دیدند
که نخ میکرد جبرائیل بعضا سوزن او را
زیارت میکنم جاى رباب و نجمه و زینب
مزار اطهر او را مُعَلی مدفن او را
اگر دیروز جارو کرد زیر پاى زینب را
کنون جارو کشند این سان ملائک مسکن او را
چنان جان سوز مرثیه میان کوچه سر میداد
که میدیدند مردم گریه هاى دشمن او را
به او گفتند عباست صدا می زد حسینم کو
نشانش داد زینب پاره پیراهن او را
اگر چیزی جز این میماند از عباس میدادند
فقط دادند دستش تکه تکه جوشن او را
عمود آهنین تیر سه شعبه نه نه این ها نه
فقط شرم از رباب انداخت بین خون تن او را
رباب از در که می آمد دل ام البنین میریخت
غم لالایی اش میبرد بالا شیون او را
شاعر: محمد جواد پرچمی
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat