گرچه پرم وا میشود با ذکر استغفارها
پرواز دشوار است با سنگینی این بارها
گرچه تو خوبی من بدم هربار گفتی آمدم
توفیق پیدا کردم از فیض نگاه یارها
صد بار گفتم عاقبت یک بار تویه میکنم
آخر نمی آید چرا یک بار، این یک بارها
من هرکجا که رو زدم رویم خریداری نداشت
پس بعد از این دیگر بس است رفتن سوی بازارها
دل مرده گشتم از گناه دل خسته ام از اشتباه
دیگر نمی لرزد دلم از دوری دلدارها
وقتم کم و راهم دراز با این گدا قدری بساز
هر جا روم سد میکند راه مرا دیوارها
سودی نمی بخشد اگر شب زنده داری های من
پس خوش به حال لذت خوابیدن هشیارها
گاهی ادا گاهی قضا گاهی خدا گاهی خطا
خسته شدم جان خودم از این همه تکرارها
گیرم مددکاری برای کار من پیدا نشد
نام علی وا میکند آخر گره از کارها
ذکر و دعای بی علی مثل غذای بی نمک
از برکت نام علی شیرین شود گفتارها
من سال ها دیوانه ی ایوان طلای حیدرم
عشق است با نام علی سرها رود بر دارها
گفتم مرا یک کربلا مهمان کن و جانم بگیر
بس کن برایم ناز را در پای این اسرارها
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است