گریه رو گریه شب و روزه که دیگه حوصله سر رفته
دخترا میگن تو یتیمی نگو بابات به سفر رفته
از کربلا تا اینجا میگفتم ای خدایا
کاشکی منم میرفتم پیش بابا
ای دل ای دل ابری شدی بارون ببار
ای دل ای دل یه شب دیگه دووم بیار
****
عمه نگاه کن سره بابام توی دستام ولی پر خونه
عمه نگاه کن توی چشمام برا بابام پره بارونه
غصه دیگه سر اومد مهمونم از در اومد
بابا به دیدن من با سر اومد
عمه عمه با اینکه نیمه جون بودم
عمه عمه اگه باره گرون بودم حلالم کن
****
با سر زخمی اومدی تا بگم امشب حال زخمامو
دستای من زخم سره من زخم لب من زخم کف پاهامو
یک شب توی بیابون موندم با چشم گریون
گفتم برس به دادم ای عموجون
بابا بابا تو تا حالا کجا بودی
بابا بابا دیدم رو نیزه ها بودی
.
شب ۲۳ صفر ۸۷ حاج محمود کریمی
.
متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
.
Mohjatt.blog.ir
Mohjat.net
.